برخی از خریداران تمایل دارند بخشی از پول خرید ملک را با استفاده از رهن آن تأمین کنند. به همین دلیل شاخص نسبت اجاره به قیمت خرید از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین این شاخص میتواند رونق بازار در مناطق مختلف را نشان دهد. بدین ترتیب هرچه نسبت اجاره به قیمت خرید بالاتر باشد، معاملاتبیشتری در آن منطقه انجام خواهد شد. در استانهای شمالی بهترین نسبت را چه در املاک مسکونی و چه اداری و تجاری، استان گیلان در اختیار دارد و پس از آن ۰.۰۹۰ استان مازندران در املاک مسکونی قرار دارد. این موضوع نشان میدهد اجاره مسکن در این دو استان افزایشی بیش از قیمت خرید داشته است. این نسبت در استان گلستان گرچه از دو استان دیگر پایینتر است؛ اما با نرم معمول دیگر مناطق و از جمله تهران، همخوانی بیشتری دارد.

شاخص کل رشد خواهد داشت و احتمالا تا محدوده 2میلیون و 300 هزار یا 2 میلیون و 400 هزار واحد هم بالا برود، ولی این رشد با سرعتی بسیار کمتر نسبت به گذشته رقم خواهد خورد. این رشد عمدتا با سهام شرکتهایی غیر از سهام شرکتهای شاخصساز محقق خواهد شد.
دولت باید زودتر تکلیف صندوقهای ETF را مشخص کند که سرانجام آنها چه خواهد شد. اکنون یکی از ابهامات بزرگ بازار سرمایه تعیین تکلیف نشدن همین صندوقهاست که معلوم نیست دارادوم و سوم چه زمانی عرضه خواهند شد. بسیاری از سرمایهگذاران در انتظار تصمیمات جدید دولت برای بازار سرمایه هستند در صورتی که دولت تکلیف این قضیه را روشن کند احتمالا بازار وارد فاز جدیدی میشود.
بازار مسـکن نسبت به بازار ارز در مسیر مشخصی حرکت کرده است. در این گزارش عنوان شد که از سال ۱۳۸۸ به مدت ۳ تا ۴ سال یعنی تا سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲، قیمت مسکن نسبت به دلار عملکرد ضعیفتری داشته است و سرعت رشد قیمت مسکن از دلار کمتر بوده اسـت. این عقبماندگی قیمتی، با سـرعت زیاد تا یک سـال بعد یعنی تا سـال ۱۳۹۳ جبران شـده اسـت و جالب آنکه این سیکل مجدد از سال ۱۳۹۳ شروع شده و تا سال ۱۳۹۷ به مدت چهار سال ادامه داشته است، یعنی قیمت مسـکن از قیمت دلار جامانده؛ اما این نسـبت با رشـد اخیر در قیمت مسـکن که از سـال ۱۳۹۷ آغاز شـده و تاکنون ادامه دارد، جبران شده است. این گزارش ۴ احتمال را برای دلار و مسکن پیشبینی کرده است.
۱ - قیمت مسکن و دلار رشد کنند اما دلار رشد بیشتری داشته باشد. ۲ - مسکن دچار رکود قیمتی شود و دلار با شیب بسیار ملایم رشد نماید. ۳ - قیمت دلار ثابت بماند ولی مسکن نزولی شود. ۴ - قیمت دلار و مسکن هر دو کاهش یابد اما مسکن با سرعت بیشتری دچار کاهش قیمتی شود.
تفاوت بین شاخص ارزشی و شاخص کل هم وزن
پیشتر ذکر شد که تفاوت عمده این دوشاخص در وزن شرکتهای محاسبه شده در شاخص است که شاخص کل تمایز میان سهامهای بزرگ و کوچک قائل میشود ولی شاخص هم وزن، وزن یکسان برای همه شرکتها در نظر میگیرد. از دید فعالان بازار سرمایه، شاخص کل هم وزن دید شفافتری نسبت به روند بازار میدهد و امتیاز بیشتر سهمهای شاخص ساز در محاسبات شاخص کل، را از آنان میگیرد. وقتی شاخص هم وزن منفی است یعنی بازدهی بیش از نصف شرکتهای بازار کاهشیافته است و زمانی که شاخص هم وزن مثبت باشد یعنی بازدهی بیش از نصف شرکتهای بازار رشد کرده است. درواقع، شاخصکل معیاری برای رشد بازار نیست. گاهی شاهد آن هستیم که خیلی از سهمها افتهای زیادی داشتند ولی شاخص کل صعودی بوده؛ یعنی سرمایه سهامداران از بین رفته ولی شاخص به سقف میرسد. ولی شاخص هم وزن، وزن برابری سهام را نشان میدهد؛ وقتی کلیت بازار منفی است شاخص هم وزن منفی و چنان چه کلیت بازار مثبت است شاخص هم وزن نیز مثبت خواهد شد، ولی شاخص کل نمیتواند نماینده عمومی قیمتها باشد. این موضوع بر محاسبه دقیق شاخص کل نیز اثر میگذارد. چراکه معاملات هدفدار کد به کد نیز در عدد شاخص لحاظ شده است. بنابراین اگر گفته شود: “شاخص کل صعودی است” یا “شاخص کل مثبت است”، الزاماً به معنی رشد همه شرکتهای حاضر در بازار نیست. صحیحتر آن است که رشد بازار را با شاخص کل هم وزن بورس، بسنجیم. متأسفانه عدم دانش کافی در این زمینه، عدهای را به گمراهی میراند و باعث میشود تعبیر درستی از وضعیت بازار نداشته باشند. در شاخص کل ممکن است اکثر شرکتها بازدهی منفی داشته باشند اما تنها مثبت بودن چند شرکت بزرگ باعث مثبت شدن شاخص کل بشود. در شاخص هم وزن، شاخص بر اساس میزان بازدهی اکثر شرکتها نشان داده میشود نه بر اساس سرمایه بیشتر.با توجه به اینکه، تعداد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و اوراق بهادار تهران به اندازهای است که به سادگی میتواند با نوسانات تحت تأثیر قرار گیرد، بنابراین استفاده از شاخص کل به عنوان معیار ارزیابی چندان کمکی به شناخت روند نمیکند و صرفاً میتوان شدت هیجانات بازار را لمس کرد.